محل تبلیغات شما
خیلی وقت پیش میخواستم بگم مثل بستن چشم ها میمونه. میدونی نمیتونی تا ابد چشماتو ببندی، میدونی نمیشه و یه لحظه، شاید همین الان، چشماتو دوباره باز می‌کنی، ولی حس دارد چشم را بستن و بستن و بستن و بستن و بستن .

که بعد هر چه زور زدم پلک‌م باز نشد.
کاری دگر نمی‌شود به جز باز زور زدن.
آخر تمام یبوست ز مقعدم، املاءُ لِله آخر درآیدش

دستی دراز به یاری مرده نیست. پیغام آوران سردی خاک‌ند، همه‌ی دست ها و دسته‌ها. جز دست دوست. که انشاءُ لِل الاه آخر دمی بیاید و ما را خفه کند.

نمیشه من فقط زیر بارون جلوی پام رو نگاه کنم، ولی تو برگردی؟

ای عشق ! همّتی کن ، رنجم به سر بَر ای عشق !

عنوان مرگ، آوارگی کفن ت موریانه زد، دنبال دست؟

بستن ,باز ,آخر ,ها ,میدونی ,چشم ,و بستن ,بستن و ,پیغام آوران ,نیست پیغام ,مرده نیست

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

woolderslingco azenbiodeep1985 chapnofuslo ceabpesebi سلامت دات لایف AVR/ولتاژ رگلاتور ژنراتور backbilota کسب درآمد از بیت کوین unenvoipel statarcigo